معنی کوره پزی - جستجوی لغت در جدول جو

لغت نامه دهخدا

شغل و عمل کله پز، مکانی که در آن کله و پاچۀ گوسفند را می پزند و می فروشند

(تَ عَ)

آجرپز. آهک پز. گچ پز. سفال پز. داشگر. فخاری. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)

(تَهْ)

کوتاه پا. کوتاه پاچه. رجوع به کوتاه پا و کوتاه پاچه شود

(تَ یَ / یِ گَ)

سفال پز و آجرپز و کوزه گر. (ناظم الاطباء). خشت پز. (آنندراج) :
نشد پخته از کوزه پز نان من
از او سوخت هرچند ایمان من.
میرزا طاهر وحید (از آنندراج)

(رِ مَ)

شیر مخلوط با دوغ و گورماست. (ناظم الاطباء). غذایی از شیر و ماست. (از اشتینگاس)

طباخی آشپزی، دکان آشپزی

عمل و شغل کله پز، دکان کله پز

جوجه تیغی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما